دلنوشته های ادبی . شعرومتن برگزیده

کسی که در حضور تو غزل ارائه میکند

حرف نمی زند تو را عمل ارائه می کند

فقط برای کام خود لب تو را نمی گزم

کسی که شهد می خورد عسل ارائه می دهد

نشسته توی دفترم نگاه لرزه افکنت

و صفحه صفحه شاعرت گسل ارائه می کند

 

به کشته ها و مرده های تو قسم که چشم محشرت

بخاطر معاد تو اجل ارائه می دهد

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 11:53 :: توسط : غزل

آشوب همان حس غریبی است که دا رم

وقتی که به لب های تو لبخند نباشد

عشقم  گاهی وقتا از عشق و زیبایی احساسم  .....

در بیان این حس

واقعا کلمات یارای آن ندارند که بیانگر عشق باشند مجبورم سکوت کنم .....

و سکوتم برات بنویسم ....

.

.

.

خوشحالم که عشق و گنجینه احساسم متعلق به تو ست خوب من ....

در تک تک رگهای تنم عشق تو جا ریست

.....

با نگاهت شمس تبریزی ترین داغ دلم

چشمهایم بلخ و شب های بخارایی تر است

در تب آغوش تو بالا و پایین می پرم

رقص ماهی بر تن ساحل تماشایی تر است

باز هم پیراهنت را حسن یوسف میزنی 

خواهش دستان من امشب زلیخایی تر است

....

 سکوت من این مدلیه 

آخرش به شعر ختم پیشه

 ....

بیستو ن هیچ ، دماوند اگر سد بشود 

چشم تو قسمت من بوده و باید بشود

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:غزل به وقت سکوت, :: 21:45 :: توسط : غزل

نشنو از نی من حکایت میکنم

بشنو از من، من شکایت میکنم

عشقم به اندازه دل تنگی هایم به من بدهکاری

به سمت جنون میرود لحظه های که دارم و باتو توافق کرده بودم که صبور کنم نبودنت را

غافل از اینکه عشق صبر نتوانددر این مسافت بی تو

خواستن ت یک طرف نبودنت طرف دیگرمقابل اشتیاق من نشسته است

دلتنگی من پشت سر این دو حس

 خونسردی و صبوری تو مقابل دلتنگی من 

مگر میشود با این سپاه پریشان به آرامش رسید 

تو بیا در محضر عشق داوری کن

این روزها مشق تو شده سکوت...سرشار از...

مشق من شیدایی...عاشقی...

من که حتی واژ ه صبوری را با ث نام خود می نویسم

بی استعداد ترینم در ثبور ی نبودنت

بیان و قلمم هم زبانشان تلخ شده در تلخی نبودنت...

از من چیز ی جز تو نمانده است...

از منه، من، من شکایت میکنم...

خیلی کمت دارم...

خیلی دلتنگم. .. عشق من...

 

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 10:32 :: توسط : غزل

آرامم دلم هوایت میکند مدام

چه بر من میگذرد بی تو

بسیارسخت ....

عشوه ه ات نقش جدیدی ست که دیدن دارد

ناز معشوق صواب است.... خریدن دارد

گره از زلف دلم واکن اگر دل داری

رخ عیان کن ، دل من شور تپیدن دارد

فارغ از هرچه طبیعت و جهانی دیگر

این لبت میوه سرخی ست که چیدن دارد

لب من بر لب تو عزم رسیدن دارد....

.....

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, :: 19:46 :: توسط : غزل

انار شو که تمام لب تو را بمکم

به بغضم این همه سوزن مزن که می ترکم

شب است و عطرخوش نان تازه ی تن تو

بگو چه کار کنم بادل پر از کپکم؟

دهانم آب می افتد، چقدر می افتد

دهانم آب برایت انار با نمکم...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, :: 18:18 :: توسط : غزل

انار شو که تمام لب تو را بمکم

به بغضم این همه سوزن مزن که می ترکم

شب است و عطرخوش نان تازه ی تن تو

بگو چه کار کنم بادل پر از کپکم؟

دهانم آب می افتد، چقدر می افتد

دهانم آب برایت انار با نمکم...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, :: 18:18 :: توسط : غزل

کو صدای روشنت تا جان خاموشم بجنبد

روشنی در کلبه قلب فراموشم بجنبد

مانده ام رودی تهی ، بی هیچ جریان زلالی

کو تنی از آب تا در آغوشم بجنبد*

....

عشق خوبم* در تمام لحظاتم جاری هستی

...

دوست دا رم شب بارانی را

دوست دارم اگر امکان دا رد

باتویک صحبت طولانی را

بعد هم حرف دلم رابزنم

پهن کن سفره ی مهمانی را

....

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, :: 17:2 :: توسط : غزل

سالارم خیلی دوست دارم 

این شعر یادآور سفر مون تقدیم به مونس جانم

توی شیرینی ، تو اول ، قند دوم می شود

مزه سوهان اعلا پیش تو گم می شود

بین قطاب و گز و نقل محلی ساده است

حدس اینکه طعم لب های تو چندم می شود

روزها رد می شود چشمت شرابی کهنه تر 

پلکهایت کم کمک تبدیل به خم می شود

هر کجا ساکن شوی در نقشه، مانند شمال

جمعیت آنجا دچار تراکم می شود


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب: شعر از منفرد غزل, :: 20:42 :: توسط : غزل

حادثه آفریده آن برق دو چشم مست تو

قبله نما آورید دل شده بت پرست تو

عشق خوبم دوست دارم

این روزها نشنیدنت را صبوری میکنم

دور از منی آنگونه که این برکه از آن ماه

نزدیکتر از رگ گردن به من اما

آرامم بوسه دیدارت را هوس کرده ام

دلتنگتم خوب من

برگرد سفر طول کشید ای نفس سبز

تا کی دل من چشم به در داشته باشد


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:غزل تو 6 عصر, :: 17:17 :: توسط : غزل

آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره

اوست

هر کجا هست خدایا بسلامت دارش

عشقم دوست دارم و مثل همیشه دلتنگم

گفته بودم که حتی وقتی کنارم هستی باز دلتنگتم

 واژه های دلم دست نخورده مانده تا برگردی 

و دلم بستر عشق تو ست و

چشمانم آمدنت را به تماشا می نشیند

احساسم را در نسیم سحرگاهی رها می کنم تا 

 سرسبزی عشمان

سبزی شمال در قلب توست

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:غزل, :: 9:0 :: توسط : غزل

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ خاوی دل نوشته و شعر و متن ادبی است .
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های ادبی و آدرس hasti2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 25776
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1