دلنوشته های ادبی . شعرومتن برگزیده

در پاسخ هر بوسه با حالی که من دارم

قطعا برایت بوسه ای دندان شکن دارم

گرچه همیشه تشنه ی دل بردنم از تو دلبر

وقتی تویی  در بر دلبری که هیچ ، انگیزه دلباختن دارم

این روزها جشمم چنان مشتاق سیگار است

حس می کنم روح تو را هم در بدن دارم

من مشکلم با بوسه هایت حل نخواهد شد

چندی ست در سر فکر جنگی تن به تن دارم

******************************

می بوسمت عشقم 

در جنگ تن به تن ...

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:, :: 22:16 :: توسط : غزل

نگاهم کن ببین به یادت شعر بارانم

در دشت جان تو با عشقت گلستانم

خدا داند که جانم چقدر از عشق لبریز است

هوایت مثل طوفانی درو کرده وجودم را

شدم عریان وتن کردم تمامت را به چشمانم

قلم ،جوهر حلالت باشد امشب رو سفیدم کن

بیا با من که از حالا پا می شود تازه دیوانم....!

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:غزل, :: 22:2 :: توسط : غزل

دیدار من وتو چه سرانجام قشنگی

هم صحبتی روح و روان و شب و شمعی

چشمان من آموخت از عشق تو لذت مستی را

تا قله ی عشق به سر رفتن و پرنیان هستی را

شور و تب و تاب من در پیچ و خم وحشی 

تا در تن خود گیرم گل واژه شیرین گزیدن را

با اینکه لب هامان را گل بوسه بسته است

از گوش نتوان گرفت آیات شنیدن را

آن شب عاشقانه هم خانه هم بودیم

در دل ما ابدی کردند آیین عشق ورزیدن را

بیرون نتوان کرد از ما شورش شوریدن را

باید که ز سر گیری از جان دلم گیری 

در قل قل خونت ، یم یم در سینه طپيدن را

در شاه بیت غزلم از قله ی جان صدا آید

تو بنشین بر من و تماشا کن مستانه ترین زن را

شعر من ارزانی وجودت بادا که امشب یادت

پیشانی قلمم را بنام تو آراست ومعجزه ی برتر عشق در چنته ماست

عشقم دیدار تو برگ زرین زندگی عاشقانه من با توست و همیشه دیدارتو روزی از روزهای خداست روزی که من و تو ما می شویم ...آن روز زیباترین روز روزان دنیاست

روزی مملو از عطر سکر آور گل یاس و بوی تلخ مسحور کننده...

روزی که من در تو و در تمام تو گم میشوم

دوست میدارمت**

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 فروردين 1394برچسب:, :: 16:59 :: توسط : غزل

تو بیایی

همه ثانیه ها 

دقیقه ها

ساعتها

از همین روز 

همین لحظه

همین دم 

عیدند*


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:غرل, :: 21:52 :: توسط : غزل

مدتی شد کز حدیث اهل دل گوشم تهی است

چون صدف زین گوهر شهوار آغوشم تهی است 

از دل بیدار و اشک آتشین و آه گرم

دستگاه زندگی چون شمع خاموشم تهی است

سر گذشت روزگار خوش دلی از من مپرس

صفحه خاطر از این خواب فراموشم تهی است

گفتگوی پوچ ناصح را نمی دانم که چیست

این قدر دانم که جای پنبه در گوشم تهی است

گرچه دارم در بغل چون هاله تنگ آن ماه را

همچنان از شرم جای او در آغوشم تهی است

...تقدیم به عشقم*

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:صائب تبریزی,,,غزل, :: 21:36 :: توسط : غزل

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ خاوی دل نوشته و شعر و متن ادبی است .
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های ادبی و آدرس hasti2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 25773
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1