دلنوشته های ادبی . شعرومتن برگزیده

مرد من که تو باشی

عاشق بودن زیباست

مرد من که تو باشی زن بودن خوب است

از میان تمام مردهای دنیا کافی ست که تنها تو باشی

نمیدانی عاشق تو بودن چه لذتی دارد و نمیدانی برای تو خانوم بودن چه کیفی دارد...*


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:, :: 14:53 :: توسط : غزل

خدا تورا به خانه دل من رساند

تا با تو به رویای گل همیشه بهار برسم 

چه می گذرد در دلم من

برای نوشتن به فانوس نامت محتاجم

و به عشق تو مشتاق و

تنها با دنبال کردن خیال توست که 

که به یاد می آورم سرزمین دلم رویا پرداز عاشقانه ی توست 

برای من همه کلمات جهان کم است که تورا بستایم پس بسنده میکنم به 

آخ.....کجایی ... دلتنگتم

کجایی که دستان من جستجوگر تن توست...

در بستر من شعله ور شو و

ببین چگونه به پاس عشق تو بالین من پراز یاس سفید می شود

بدان آسمان وجودم به خند ه های تو دل بسته است

سپاس خدایی که تو را آفرید تا...

من عشق را در دستان تو بکارم..........*

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:غزل ساعت به وقت عشق و تنهایی, :: 20:23 :: توسط : غزل

درتو صفاتی غیر قابل پیش بینی وجود دارد

مردی جدید برای هرروز

ومن باتو هرروز عشق جدیدی دارم 

همه چیز اسم توشده است 

صدای تو شده است

حتی هنگامی که میخواهم

از تو

به بیابانهای خواب فرار کنم

پیش می آید که ساعدهایم نزدیک گوشهایم قرار می گیرد

وتیک تاک ساعتم اسم تورا ثانیه به ثانیه تکرار میکند

 در عشق نیفتادم 

به سوی او با گامهای ثابت رفتم 

با چشمانی باز تا دوردست

من درعشق ایستاده ام 

نه افتاده درعشق

تورا می خواهم با تمام هوش و حواسم

این من هستم که از وجود دربسته ی تو عبور می کنم

با تمام هوش یا دیوانگی ام

و از قبل میدانم 

در کدام کهکشان آتش برافکنم

*******************

شعری از غاده السمان که بیانگر احساس من برای توست

                           ای جان شوریده ی من*.....چشمانت.... سرنوشت من است


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 اسفند 1392برچسب:شعر , غاده السمان ,غزل, :: 20:51 :: توسط : غزل

به راستی

آیا آنچه در شریان های تو جریان دارد خون است

یا عسل؟

آن گاه که با شهوت نوشتن برای تو مشتعل میشوم


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 اسفند 1392برچسب:شعر غاده السمان , :: 15:39 :: توسط : غزل

نوش داروی یادت دلتنگی دلم را درمان میکند

ای مرد شرقی پارسی دوست من

من تمام روزنه ها را بسته ام تا من و تو و عشق تنها باشیم

عطر آشنای تو آرزوی جانم شده

به صبور ی سلام میدهم اما ....

با التماس این دل دربه در چه کنم؟

با کوله باربیقراری های زن پارسی عاشق چه کنم؟

با دلتنگی دل شیرین وش ...

با سو سو زدن خیال تو در درون سیاهی چشمانم چه کنم؟

همنفس نفس هایم شده ای***


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 اسفند 1392برچسب:دل نوشته غزل, :: 15:22 :: توسط : غزل

      فرصت دوباره آفتاب را عاشقم

    

    میدارمت ....

            میدانمت....

           فکر نیلوفر آبی را طی میکنم

            راز گل سرخ در لبان تو

       میدانم آواز اقاقی ها را بر تارک درخت

    و می فهمم گل بابونه را در دست دخترک ایل 

   و شعله ورم داغ هجر شقایق دشت را....

من  چیدن میوه دانایی را به رویای نسترن بلد شدم

وستایشگر نماز بنفشه ی عابدم

می فهمم طعم غلیظ عشق را 

   فاخته نیمه شب را دیوانه ام 

 شهد انگور شهریوری لبانت را 

دانه دانه می شمارمت از لمس لب و

تحسین سرانگشتانم و این تب تمام

انار کوهی جنگل جانم عیش مهنای روحت

***************************

دوست دارم بکر وحشی....

      همه اینهارا میدونم فقط و فقط ریاضی ضعیفم..... زاویه 90درجه را بلد نشدم....

    

 

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:غزل, :: 19:9 :: توسط : غزل

 دلم هوای گرمی آغوشت را دارد 

گرمی آغوشی با طعم عشق 

 دلم لحظه های با تو بودن را میخواهد

 لحظه یی که تو باشی*.......


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 20:9 :: توسط : غزل

 عشق زیباترین لذتیست که به وقت ارتکاب آن ....

       خدا برای بشر....

     ایستاده دست میزند

 میدانی چرا ؟

 چون دوست داشتن من انسانی هر کسی را میسازد

دوستت دارم تا پایان روزگارم....*


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 20:5 :: توسط : غزل

  گفته بودم عشق من مثل هیچکس نیست 

  تو هستی مثل

                      مردها....

                   فقط باتو عاشقم 

       فاصله دورت نمی کند در خوب ترین جای جهان جا داری....

                     جایی که دست هیچکس به تو نمی رسد در

                                                                 دلم

                                              چه برکتی دارد دوست داشتن تو 

                                              هرروز دلم از تو پرتر میشود آرام جانم *

                                               


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 19:49 :: توسط : غزل

شکر خند لبان تو دیوانه ام میکند آرام جانم تورا در شعرم خواهم سرود و خواهم ستود آن سان که هیچ زنی تا به حال نسروده است تو را در سطر سطر زندگی خواهم نوشت پادشه جانم و همیشه پاره ای حواهم بود از وجود تو ای در جان تنیده عشقت را گران بها تراز بهشت خواهم ساخت و من فرشته جاودان تو خواهم بود*


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:غزل, :: 15:25 :: توسط : غزل

عشقم در لبخند تو جا خوش میکند در تمام تنت در نوازش دستانت با چشمانی که توان گریز از آن نیست ای محبوب من روح من آرام آرام در تو ذوب میشود آن زمان که نگاه تو در جانم آرام می خلد به سوی من خم میشوی و ... چهره ام گلگون میشود و به عشق سر تعظیم فرو می آورم آنگاه که گل سرخ را در لبان تو جای می دهم لحظه ای را می گویم که چشمان رازناک تو با تقدس تندیس تو در چشمانم خیره شد و چه راحت دلم درآغوش تو نفس می کشد و باتو بودن زیباست چون عشق...*


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:غزل, :: 15:9 :: توسط : غزل

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ خاوی دل نوشته و شعر و متن ادبی است .
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های ادبی و آدرس hasti2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 25768
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1