سردم شده بد جور عزیزم بغلم کن
یخ کردم از این سوز دمادم بغلم کن
تا باد مرا با خود از این کوچه نبرده
بی دغدغه با دغدغه محکم بغلم کن
دنیا همه مشتاق تو هستند ولی تو
با وسعت شوق همه عالم بغلم کن
این شهر همه در پی حرفند و حسودند
اهسته و پیوسته و کم کم بغلم کن
انکحت و زوجت دلم عاقد و شاهد
ای عشق شدم من به تو محرم بغلم کن
**
غلام آن نظر بازم که خاطر با یکی دارد
نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد