در این سکوت شبانه یاد تو در دلم غوغا میکند
و آرامشی میخواهم از جنس تو
چه سخت میخواهم تورا آرامم
لمس دستانم تورا میطلبد بوی تن تو در مشام جانم شرنگ مستی می ریزد
و من
منتظرم تا در آغوشت کشیده شوم بوی تلخ تن تو دیوانه ام میکند
وچه زیباست پر پر زدن من زیر نگاه عاشقانه ی تو
یغما گرجانم هستی آنگاه که سرت در مقام عاشق پایین می افتد تا مستی بوسه را در کامم بریزی و مرا وامدار احساست کنی
آغوش تو امن ترین جا برای عشق من است و نبض احساس من بنام تو میزند
آنگاه که غرور مردانه ی خود را در آستانه عشق بر زمین می افکنی
وتمام عشق میشوی و من تمام خواستن .
عشق مردانه ات مرا چون مسیح مصلوب میسازد
و این مصلوب شدن زیباست
نظرات شما عزیزان: