مرد آبی من
بوسه هایت پلی است از لبهای من تا آسمان و
از سخاوت نگاهت است که هزاران شاپرک در دلم اوج می گیرند
میدانی ؟
من راهبه ی معبد آغوش توام
که تنها عبادتگاهم میان بازوان توست
جایی که از هیچ چیزی نمی ترسم
جز بیداری
با تو من زنی هستم که بوسه از لبانم می چکد
خدا رو شکر
که هنوز مردی هست که عاشقانه بر من می بارد
دوستت دارم آرام جانم
نظرات شما عزیزان: